ما اکنون وارد سومین دوره پردازش - زمان فکری - شده‌ایم و دوباره به طور کلی نحوه کار افراد با ماشین‌ها را تغییر خواهد داد. این نوع جدید از نوآوری به افراد اجازه می دهد تا با رایانه های شخصی با استفاده از زبان عادی همکاری کنند. پیش از این، مشتریان انتظار داشتند که متن را به گونه‌ای کدنویسی یا ترتیب دهند که چارچوب آن را درک کند. به عنوان مثال، در صورتی که آنها نیاز به هدایت یک تحقیق داشتند، باید کلمات کلیدی را درج کنند. مدیریت منظم زبان به افراد این امکان را می‌دهد که در حین همکاری با چارچوب‌ها، سؤالات خود را مطرح کنند یا با جملات صحبت کنند، به روشی مشابه که با شخص دیگری صحبت می‌کنند. علاوه بر این، چارچوب‌های تشخیص فکری از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند تا پس از مدتی زیرک‌تر شوند، به سادگی به روشی که افراد انجام می‌دهند. برخلاف نوآوری‌های چاشنی‌شده‌تر، این چارچوب‌های پردازش فکری جدید می‌توانند حجم عظیمی از داده‌ها را تجزیه کنند و مناقشات و تجربیات مهمی را ایجاد کنند.

تجسم فکری فرصتی را برای حل و فصل بزرگترین مشکلاتی که بشر امروزی با آن مواجه است فراهم می کند. این به متخصصان در رسیدگی به شرایط اضطراری رفاهی در سراسر جهان کمک می کند. این به محققان این امکان را می دهد که تحقیقات موجود را با هم ترکیب کنند و اکتشافات جدید را رشد دهند. این به دولت ها و موسسات خیریه کمک می کند تا ترتیبات لازم را برای خرابکاری ها و واکنش به آن ها فراهم کنند. علاوه بر این، سازمان‌ها را در تقریباً هر صنعتی توانمند می‌کند تا به احتمال زیاد به مشتریان خود خدمت کنند. در حال حاضر، تاجران باهوش در حال کشف رویکردهایی برای استفاده حداکثری از این فرصت هستند. آنها ظرفیت‌های روان‌شناختی را در نوآوری خود نصب می‌کنند تا تجربیات جدید، سودمندی و انگیزه برای مشتریان خود ارائه دهند. نوآوری شناختی مانند هوش مصنوعی و واقعیت تولید شده توسط رایانه است، جدای از اینکه ایده خوبی است. به عنوان مثال، چتر نوآوری فکری شامل مواردی مانند مدیریت منظم زبان (NLP) و تصدیق گفتمان است. با پیوستن به این پیشرفت‌های مختلف، می‌توان تعداد زیادی از تعهداتی را که اخیراً توسط افراد انجام شده است، از جمله بخش‌های خاصی از حسابداری و معاینه کامپیوتری و پیش برد.

هم در خانه و هم در محل کار، افراد به دنبال ترتیبات نوآورانه ای هستند که می تواند به آنها در مدیریت بار بیش از حد داده هایشان کمک کند. گاهی اوقات، نیاز شدید است، به عنوان مثال، موردی که متخصص در آگاهی از نوشتن بالینی مشکل دارد. تخمین‌های روان‌شناختی می‌تواند به پزشکان کمک کند تا در مورد جدیدترین کاوش‌ها بیدار باشند. مانند یک همکار، به سوالات آنها در مورد تظاهرات و داروهای بالقوه پاسخ می دهد و به آنها اجازه می دهد انرژی بیشتری را با بیماران سرمایه گذاری کنند. در موارد مختلف، نیاز تا حدودی بیشتر است، زیرا به طور طبیعی تجویز یک فیلم مناسب برای تماشای وابسته به تمایلات قبلی مشتری، کمک به موارد برنامه سفر یا کمک به سایر تکالیف معمولی است. با این حال، در این دو نوع شرایط، افراد به وسایلی نیاز دارند که بتواند به آنها کمک کند تا در انتخاب های بهتر تصمیم بگیرند. آنها به نوآوری نیاز دارند تا بفهمند چه چیزی مهم است و چه چیزی نیست، و به آنها راهنمایی های صحیح و مبتنی بر اثبات ارائه دهد. در داخل انجمن‌ها، کارگران به دستگاه‌هایی نیاز دارند که بتواند به آنها در تولید تکه‌های دانش کمک کند، در انتخاب‌های بهتر تصمیم بگیرند و سریع‌تر توانایی ایجاد کنند. تجسم فکری با کشف مقادیر عظیمی از اطلاعات سازمان‌یافته و بدون ساختار و ارائه پیشنهادهای صریح و سفارشی که با اثبات قوی پشتیبانی می‌شوند، به این موضوع می‌پردازد. علاوه بر این، چارچوب به یادگیری و بهبود در دراز مدت ادامه می دهد.

معنای آن برای سرمایه گذاری این است؛ اگرچه نوآوری‌های فکری دامنه استفاده گسترده‌ای دارند، اما Deloitte پیش‌بینی می‌کند که حوزه کسب‌وکار به طور کلی تحت تأثیر این الگو در ابتدا حوزه محصولی خواهد بود که 95 درصد از سازمان‌های برنامه‌نویسی کسب‌وکار بزرگ پیش‌بینی می‌کنند تا سال 2020 از این پیشرفت‌ها استقبال کنند. از جمله بانکداری، تجارت الکترونیک، خدمات پزشکی و آموزش، بیدار نگه داشتن به روز در مورد جدیدترین الگوها به شما درک بهتری از صنعت انتخابی خود می دهد و شما را به یک فرد جدید و جدی تر تبدیل می کند. شگفت‌انگیزترین جنبه، این اطلاعات ممکن است راه‌های ورودی جدیدی را در حوزه شما و سایرین باز کند. در نظر گرفتن تغییرات تجربه مشتری که در اطراف ما اتفاق می افتد بسیار مهم است و شاید بتوان آن را به عنوان uberization خلاصه کرد. اساساً، اوبر و سایر موارد مشابه آن – برای مثال Airbnb و Alibaba رابطی برای انجام کارهای اساسی در زندگی ما هستند: نیاز به تاکسی، رزرو یک مسافرت یا خرید خرده فروشی. در حال حاضر، ما بالاخره شاهد این هستیم که این رابط‌های انسان‌مانند و در عین حال مبتنی بر نوآوری در ادارات پولی ظاهر می‌شوند، به عنوان مثال، بانکداری، هیئت مدیره و حفاظت فراوان.

ما می‌توانیم ارتباط مشتریان را با نوآوری فکری بهبود ببخشیم. خریداران کنونی به طور کلی پیوسته همراه، با دقت زیرک، محل سکونت را ستایش می کنند و ارزش لمسی دارند. آنها به طور کلی در همه شرکت ها این مسیر خواهند بود، که شیوه همکاری بانک ها را تغییر می دهد. بانک‌ها باید روش‌هایی را کشف کنند تا از طریق ذخایر عظیم اطلاعات، داده‌های قابل توجهی را برای حفظ مشتریان کشف کنند، با برنامه‌ریزی شگفت‌انگیز عمل کنند، روابط را توسعه دهند، آنچه را که واقعاً در جریان است، بررسی عمیق در بخش‌های بازار، کسب مجوز برای مهم بودن آنها زندگی مشتری، مشتریان را با ویژگی های رفتارشان متمایز می کند، پیشنهاد صحیح ارائه می دهد، تزلزل مشتری را دوباره شارژ می کند، از فرصت هایی که به وجود می آیند استفاده کنید. اطلاعات در حال انفجار است، 90 درصد اطلاعات امروز در 2 سال اخیر و 10 درصد اطلاعات از زمان حضور بشر ساخته شده است. افرادی که ماشین ها را آماده می کنند تا مانند مردم فکر کنند. ما به رایانه‌ها دستور می‌دهیم که مثال‌هایی را برای دستیابی به نتایج معقول درک کنند.